loading...
فیستو
آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
گردشگری و جاذبه های جزیره کیش 0 429 dolati
مدافعان حرم 0 539 fatima
جدیدترین مدل های مانتو دخترانه 2015 0 492 hadi
ســرنوشـــت را نتوان از ســــر نوشـــت. 0 456 fatima
تبادل لینک رایگان باشبکه ی اجتماعی الباش 0 452 hadi
آموزش استفاده از سیستم شبکه ی اجتماعی الباش 7 1000 hadi
شبکه ی اجتماعی الباش چیست؟ 2 565 hadi
................امروز تولدمه .............. 0 428 hadi
شبکه اجتماعی الباش 1 520 hadi
شـوی لـباس‌هـای ايـرانی زنـانه 0 694 hadi
مولا شمار درد دلم بی نهایت است... 0 497 jameekabireh
منم كه مادر امّ الائمه زهرايم... رحلت حضرت خدیجه کبری «سلام علیها» تسلیت باد. 0 435 jameekabireh
تسلیت به کار بر محترم Roze 2 606 jameekabireh
رفع بوی بد دهان بعـضی روزه داران 0 456 hadi
............. 1 505 hadi
ذکری برای بخشش گناهان کبیره 0 446 jameekabireh
پـانزده مـاده خـوراکی بـرای تسکین درد 0 525 hadi
جديد ترين توصيه هاي امنيتي بانك مركزي به شهروندان 0 500 hadi
خط قرمز هاي تغذيه روزه دار 0 450 hadi
میرسد روزی که بی چون و چرا می بینمت..شیعه نیوز 0 410 jameekabireh
هادي بازدید : 523 یکشنبه 17 دی 1391 نظرات (0)
نظیر: تو خربزه بخور به جالیز چه کار داری؟
”حاج میرزاآقاسی“ صدراعظم ”محمدشاه قاجار“ در حفر قنات ها و تهیهٔ توپ، بسیار 
تلاش می کرد. افزایش تعداد توپ را موجب تقویت ارتش و حفر قنات را عامل اصلی 
توسعهٔ کشاورزی می دانست. او در وقت فراغت، به سراغ مقنیان می رفت و آنان را 
در حفر قنات تشویق می کرد.
روزی ”حاج میرزا آقاسی“ برای بازدید یکی از قنات ها رفته بود تا از عمق چاه و 
میزان آب آن، آگاهی حاصل کند.
سرمقنی به او اظهار داشت تاکنون به آبی نرسیده ایم و فکر نمی کنم در این چاه 
رگهٔ آبی وجود داشته باشد. حاجی گفت: ”به کار خود ادامه بدهید و ناامید 
نباشید“. چند روز بعد، دوباره حاجی به سراغ آن چاه رفت و از نتیجهٔ حفاری سؤال 
کرد. سرمقنی که به حُسن تشخیص خود اطمینان داشت، در جواب حاجی گفت: ”همان طور 
که پیش از این هم گفتم، کندن این چاه در این محل، بی حاصل است و به آب نخواهیم 
رسید“.
دفعهٔ سوم که حاجی برای بازدید رفت و از مقنی سؤال کرد، باز مقنی سربلند کرد و 
گفت: ”حضرت صدراعظم! باز تکرار می کنم: این چاه، آب ندارد و ما داریم برای 
کبوترهای خدا لانه می سازیم. صلاح در این است که از ادامهٔ حفاری در این منطقه 
خودداری شود“، اما گوش صدراعظم بدهکار نبود؛ با شنیدن این جمله از مقنی، 
”میرزا آقاسی“ از کوره در رفت و فریاد زد: ”به تو چه مربوط است که این زمین آب 
دارد یا ندارد؟ اگر برای من آب نداشته باشد، برای تو که نان دارد!

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
فیستو مجموعه ای از بهترین ها
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    مطالب سایت رو چطور ارزیابی می کنید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 28
  • کل نظرات : 21
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 51
  • آی پی امروز : 37
  • آی پی دیروز : 62
  • بازدید امروز : 410
  • باردید دیروز : 892
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 3,836
  • بازدید ماه : 13,742
  • بازدید سال : 32,900
  • بازدید کلی : 216,718